دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 6935
تعداد نوشته ها : 6
تعداد نظرات : 5
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

 عقاب                    مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغی گذاشت .
عقاب با بقیه جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد در تمام زندگیش ، او همان کارهایی را انجام داد که مرغها می کردند برای پیدا کردن کرمها و حشرات زمین را می کند و قد قد می کرد و گاهی هم با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز می کرد
.
سالها گذشت و عقاب پیر شد
.
روزی پرنده با عظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید. او باشکوه تمام با یک حرکت ناچیز بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد
.
عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید این کیست؟

همسایه اش پاسخ داد این عقاب است ، "سلطان پرندگان" او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم
.

عقاب مثل مرغ زندگی کرد و مثل مرغ مرد. زیرا فکر می کرد مرغ است.

مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران مرکز پرورش خلاقیت های ذهنی استان تهران


دسته ها :
دوشنبه بیست و پنجم 9 1387
X